مهتاب :: شنبه 86/10/22 ساعت 6:14 عصر
به عشق گفتم : تا تو رو دارم تنها نیستم منو تنها گذاشت و رفت ...
به احساس گفتم : تا تو رو دارم تنها نیستم منو تنها گذاشت و رفت ...
به وفا گفتم : تا تو رو دارم تنها نیستم اونم منو تنها گذاشت و رفت ...
ولی
وقتی به تنهایی گفتم : تا تو رو دارم تنها نیستم موندو هم دم و مونسم شد ...
عاشقانه دوستت دارم...
در جلسه امتحان عشق،من مانده ام و یک برگه سفید! یک دنیا حرف نا گفتنی، و یک بغل تنهایی و دلتنگی ... درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی شود!در این سکوت بغض آلود قطره کوچکی هوس سرسره بازی می کند!و برگه ی سفیدم عاشقانه قطره را به آغوش می کشد!...عشق تو نوشتنی نیست ...در برگه ام کنار آن قطره یک قلب کوچک می کشم!وقت تمام است.برگه ها بالا ...ولی من هنوز…………………………...............
آری آغـــــاز
نوشته های دیگران()
بارو ن و دوست دارم[عناوین آرشیوشده]
زمستان 1386